منکری که معروف شد
نگاهی به جامعه امروز میکنم. قدم که از خانه بیرون میگذارم میبینم آنچه از دید خانواده و فرهنگی که من و امثال من در آن پرورش یافتیم ناپسند بود و حتی اینک نیز از دید بسیاری ناپسند است از دید دیگران نه تنها قبحی ندارد که اتفاقا آن را به عنوان یک ارزش میخواهند در ذهن جامعه تزریق کنند و از قضا آنچه یک عمر سبب مباهات و افتخار بود اینک به سادگی برچسب سنتی و امل بودن میخورد و کسی نیست بپرسد: کی قرار است از این خط ذهنی خوب و بد رها شویم و یکبار دیگر از نو تعاریف درستی از مفاهیم داشته باشیم.
کرج - امید بانوان؛ تیلدا حسینی؛ روزگاری که خداوند اساس خلقت را بنا نهاد همه چیز را در معنای عام آن خوب و زیبا آفرید. سیاه با همه تیرگیاش همانقدر زیبا بود که سفید با همه زلالیاش. اصلا در آن آغاز خوب و بد وجود نداشت همه چیز فقط مظهر خداوند بود، پاک، معصومانه و زلال. در طول زمان آرام آرام واژهها را که یادگرفتیم، مترادف و متضادها را که از بر شدیم، روی تخته سیاه کلاس خطی کشیدیم و طبق معیارهایی که یاد گرفته بودیم، خوبها و بدها را مرزبندی کردیم و شاید از همان کودکی فهمیدیم برای خوبی پاداشی و برای بدی نیز جزایی تعیین شده ولی ذهن کودکانه ما نمیتوانست بفهمد چرا خندیدن یا شیطنت کودکانه بد است و دست به سینه، ساکت و مظلوم نشستن خوب است؟ کسی چه میداند شاید هنوز این ابهام با بسیاری از ما هست که سبب شده این گونه خجالتی در جمع دست به سینه بشینیم و یا گاه یادمان میرود با لبخند زندگی زیباتر خواهد شد.
به هر تقدیر انسان در دام خوب و بد افتاد و هر کسی از ظن خود به اجسام و اجرام، افعال و اعمال، احساس و اعتقاد خود و سایرین برچسب خوب و بد زد غافل از این که هیچ چیزی در این دنیا خوب یا بد نیست و این ما هستیم که به آنها معنا و مفهموم میبخشیم. آنچه که در نظر من خوب است در نظر دیگری بد جلوه میکند و آنچه در نظر جامعه امروز عرف است از دید جامعهای دیگر یا تاریخ و جغرافیایی دیگر عملی غیر عرف محسوب میشود.
نگاهی به جامعه امروز میکنم. قدم که از خانه بیرون میگذارم میبینم آنچه از دید خانواده و فرهنگی که من و امثال من در آن پرورش یافتیم ناپسند بود و حتی اینک نیز از دید بسیاری ناپسند است از دید دیگران نه تنها قبحی ندارد که اتفاقا آن را به عنوان یک ارزش میخواهند در ذهن جامعه تزریق کنند و از قضا آنچه یک عمر سبب مباهات و افتخار بود اینک به سادگی برچسب سنتی و امل بودن میخورد و کسی نیست بپرسد: کی قرار است از این خط ذهنی خوب و بد رها شویم و یکبار دیگر از نو تعاریف درستی از مفاهیم داشته باشیم.
معیار حقیقی برای درک درستی خوب و بد در یک اجتماع را مذهب، قانون و عرف آن جامعه تعیین میکند تا انسانها بر طبق یک اشل مشخص راه را از بیراهه تشخیص دهند و از آن گذشته جامعه از بینظمی و هرج و مرج به یک مسیر متعالیتر رهنمون شود. اگر این اصل را بپذیریم، آنگاه باید از خود این سؤال را پرسید: چگونه است که این روزها بسیاری از امور پسندیده، ناپسند قلمداد میشود و امور ناپسند به زعم بعضیها پسندیده؟! و از آن بدتر نه تنها نمیتوان علت را سؤال کرد، یا خواهشی برای اصلاح آن رفتار کرد که برعکس کار به جایی رسیده است که تو همیشه متهم هستی که چرا مثل بقیه نیستی؟! و این فاجعهای برای نسل بشر است که به جای رهایی از فشار خوب و بد ظاهری و توجه به علت درست یا ناردست بودن باطنی یک رفتار یا یک عقیده فقط با چشم و همچشمی و رهایی از رنج آگاهی و تعالی خود به سادهترین روش یعنی پاک کردن صورت مسئله پرداخته و خودخواهانه در جامعه به قانونگریزی و ترویج ضد ارزشهای فرهنگی و معنوی یک جامعه میپردازد.
این جاست که پا را که از خانه بیرون میگذاری پوشش مناسب تو، رفتار باوقار تو، نگاه با حیای تو، حتی آهنگ گام برداشتن تو و خیلی از محاسن دیگر را به سخره میگیرند جماعتی که خود عمری به خاطر بسیاری از رفتارهای ناپسند مورد سرزنش قرار گرفتهاند ولی اصلاح نشدند.
این روزها در دنیای مجازی نیز اتفاقات ناخوشایندی در حال رخ دادن است که قلب هر انسان آگاهی را به درد میآورد، از نحوه گفتمان و اصطلاحاتی که به بهانه کمبود زمان و کوتاهنویسی به پیکره ادبیات کهن این سرزمین وارد کردیم گرفته تا ترویج مفاهیمی که نوعی از ضد ارزشهای فرهنگی را در این جامعه نهادینه کرده؛ از روابط ناسالمی که نه تنها خارج از شرع که حتی خارج از عرف در حال شکلگیری است، گرفته تا بینان خانوادهای که با تبر غفلت به لرزه درآمده و متاسفانه کسی را را یارای این سؤال نیست که چرا این همه منکر به این سادگی معروف شد؟ و چرا برای دفاع از عرف باید متوسل به قانون شد تا مصونیت قانونی داشته باشیم برای بیان حق!
کدخبر: 103
روزنامهنگار: تیلدا حسینی