دلایل خوب برای احساس های بد
کتاب دلایل خوب برای احساس های بد اثری از راندولف ام. نِسه با ترجمه بنفشه شریفیخو است. او در این کتاب با کمک دیدگاه جدیدی در روانشناسی که روانشناسی تکاملی نامیده میشود، به این پرسشها پاسخ میدهد: چرا اضطراب، افسردگی، پرخوری، بیحوصلگی و... وجود دارند؟
کتاب خوب- امیدبانوان؛ همه ما احساسات منفی از قبیل افسردگی، اضطراب، پرخوری و بی حوصلگی را تجربه کردیم. در این وضعیت در حالتی آسیبپذیر و شکننده قرار میگیریم و احتمالاً در تلاشیم تا بفهمیم چرا چنین بلایی سرمان آمده است. اگر به سراغ روانشناس، روانپزشک یا کتابهایی از این قبیل برویم، در مسیر شناخت ذهن و درمان بیماریهایی قرار میگیریم که از روان انسان برمیآیند. اما راندولف ام. نسه در کتاب دلایل خوب برای احساس های بد به سراغ یک دیدگاه جدید رفته است تا پاسخی برای تمام این پرسشها پیدا کند: روانشناسی تکاملی؛ که برگرفته از ترکیب علم روانشناسی با انتخاب طبیعی است. او نظریه انتخاب طبیعی را مطرح میکند و ابتدا سوال جدیدی میپرسد: چرا انتخاب طبیعی ذهن را شکننده و آسیبپذیر کرده است؟
سپس در ادامه نشان میدهد که همین احساسات منفی میتوانند برای ما مفید و البته در عین حال طاقتفرسا باشند. به عنوان مثال: اضطراب ما را از خطرات احتمالی حفظ میکند. اما هشدارهایی کاذب نیز همراه خود دارد و این همان بخشی است که به طاقتفرسا شدن این احساسات منجر میشود. با کمک همین دیدگاه میتوان سایر اختلالات روانی مانند اعتیاد و بی اشتهایی را نیز تفسیر کرد. میتوان گفت که بروز این احساسات ناشی از ناهماهنگی بین محیط مدرن و گذشته بسیار قدیم انسان است و دلایل تکاملی خوبی برای اختلالات جنسی و دلیل تداوم ژنهای اسکیزوفرنی وجود دارد.
راندولف ام. نسه در کتاب دلایل خوب برای احساسهای بد، بینش جدیدی را مطرح میکند که هم دلیل خوبی برای فراگیر بودن این رنج در بشریت ارائه کرده است و هم راهکارهای جدید برای تسکیل دردهای افراد پیشنهاد میکند.
کتاب دلایل خوب برای احساس های بد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب دلایل خوب برای احساسهای بد را به تمام کسانی پیشنهاد میکنیم که از مطالعات روانشناسی لذت میبرند و به دنبال پاسخی جدید برای پرسشهایشان در زمینه علوم روانشناختی هستند.
درباره راندولف ام نسه
راندولف ام نسه (Randolph M. Nesse) (در سال ۱۹۴۸ به دنیا آمد. او پزشک، دانشمند و نویسنده آمریکایی است که به خاطر نقش خود به عنوان بنیانگذار رشته پزشکی تکامل و روانپزشکی تکاملی در جهان شناخته میشود. او همچنین استاد علوم زندگی و استاد بنیاد ASU در دانشگاه ایالتی آریزونا است.
راندولف ام نسه پیش از این به عنوان استاد روانپزشکی، استاد روانشناسی و استاد تحقیق در دانشگاه میشیگان مشغول به تدریس بود. او در این دانشگاه نیز برنامه تحقیقاتی تکامل و سازگاری انسانی را پیش میبرد و در تأسیس یکی از اولین کلینیکهای اختلالات اضطرابی در جهان کمک کرد. همچنین تحقیقات او درباره واکنشهای عصبی و غدد درون ریز نیز کمک مهمی به دنیای علم کرد.
بخشی از کتاب دلایل خوب برای احساس های بد
«اگر برای حل یک مشکل که حیات و مماتم به آن وابسته بود تنها یک ساعت فرصت داشتم، پنجاهوپنج دقیقه اول را صرف پیداکردن پرسش صحیحی میکردم که باید مطرح شود، چون اگر پرسش صحیح را پیدا کنم، حل آن بیش از پنج دقیقه زمان نمیبرد».
آلبرت انیشتین
احساسها هم به دلایلی مشابهِ هستهگیر، گیجکننده هستند. با دقت و جزئیات توصیف شدهاند، اما کارکردشان مشخص نیست. پرسشهای پایه مرتبط با این احساسها همچنان محل بحث و اختلاف نظرند. احساسها چه هستند؟ متخصین بیش از ده پاسخ مختلف به شما خواهند داد. چند احساس اصلی وجود دارد؟ هر عددی را که میخواهید نام ببرید؛ حتماً متخصصی پیدا خواهد شد که با نظر شما موافق باشد. چگونه میتوانیم بفهمیم احساسی که داریم طبیعی است یا نه؟ پاسخ به این پرسش بدون آگاهی از مزایا و مضرات هر احساس در موقعیتهای گوناگون ممکن نیست. چه چیزی باعث بروز اختلالهای عاطفی میشود؟برخی مغز را منشأ مشکل میدانند، برخی دیگر رژیم غذایی، عوامل بیماریزا، شرطی شدن، عادتهای فکری، عوامل روانپویشی۲۰، یا ساختارهای اجتماعی را مقصر میدانند. بحث بر سر احساسها معمولاً به بروز احساسهای مختلف میانجامد: خشم و استیصال. برداشتن گامی به عقب برای بهتر دیدن صحنه نبرد بر سر احساسها، خود به احساسهای جدیدی دامن میزند: بیگانگی و ناامیدی.
مانعهای متعددی بر سر راه درک احساسها وجود دارد. نپذیرفتن این نکته که احساسهای منفی میتوانند مفید باشند، یکی از بزرگترین موانع است. مانعی دیگر، کنار نیامدن با این واقعیت است که احساسهای ما برای سود رساندن به ژنهای ما طراحی شدهاند، نه خود ما. مانع اساسی دیگر نپذیرفتن این نکته است که توصیف مکانیسم احساسها، تنها نیمی از تمام ماجرا است. اگرچه، به احتمال زیاد، بزرگترین مانع در درک احساسها این است که آنها را بخشی از سیستمی طراحیشده در نظر بگیریم. این باعث میشود تصور کنیم هر احساس باید کارکردی مجزا و متفاوت داشته باشد، درحالیکه هر احساس کارکردهای متعدد و مختلفی دارد و بسیاری کارکردهای مختلف بدن هم به واسطه احساسهای گوناگون عملی میشوند. احساسهای گوناگون، کارکردهای مختلف ندارند، بلکه هرکدام برای مقابله با موقعیت و شرایطی خاص طراحی شدهاند.
درد و رنج مفید است
اغلب مردم به صرف اینکه میدانند بیمارند به پزشک مراجعه نمیکنند؛ آنها به سراغ پزشک میروند چون رنج میکشند. آنها از پزشک عمومی درمانی برای درد، سرفه، سرگیجه، تهوع، و خستگی مفرط طلب میکنند. از متخصصین سلامت روان نیز میخواهند راهی برای از بین بردن اضطراب، افسردگی، خشم، حسد و احساس گناه پیش پای آنها بگذارند. پزشکهای مختلف ممکن است به روشهایی کاملاً متفاوت با این علائم برخورد کنند.
تصور کنید شما پزشکی هستید که در یک کلینیک کار میکند. خانم جوانی با درد در ناحیهی شکم به شما مراجعه میکند که در طول چند ماه گذشته دردش اندکاندک افزایش پیدا کرده است. میگوید درد یا گرفتگی در قسمت وسط، پایین شکم است. معمولاً شبها بیشتر درد دارد اما به نظر نمیرسد دردش ارتباطی به غذایی که خورده یا عادت ماهانهاش داشته باشد. از سلامت عمومی خوبی برخوردار است و داروی خاصی هم مصرف نمیکند. شما چند سؤال دیگر هم میپرسید و بعد ترتیب انجام چند آزمایش را برای پی بردن به علت درد میدهید. دلیلش چیست: سرطان، یبوست، سندروم رودهی تحریکپذیر یا حاملگی خارج از رحم؟ شما فرض را بر این میگذارید که درد یک نشانه است و کلید انتخاب درمان مناسب، پی بردن به علت بروز این درد است.
کدخبر: 11920