دوشنبه، 26 دی 1401 - 10:00

تغییرآفرین؛ خواهید آموخت چرا مردم و سازمان‌ها تغییر می‌کنند

کتاب تغییرآفرین نوشتهٔ جونا برگر با ترجمهٔ امیر بیرانوند در نشر نوین چاپ شده است. این کتاب هدفی ساده دارد: خواهید آموخت چرا مردم و سازمان‌ها تغییر می‌کنند و چگونه می‌توانید این روند را تسریع کنید.

کتاب خوب- امیدبانوان؛ همه می‌خواهند چیزی را تغییر دهند: فروشندگان می‌خواهند نظر مشتریان خود و بازاریابان می‌خواهند تصمیمات مربوط به خرید را تغییر دهند؛ کارمندان می‌خواهند دیدگاه رئیس و رهبران می‌خواهند سازمان‌ها را تغییر دهند؛ والدین می‌خواهند رفتار فرزندان خود را تغییر دهند؛ استارتاپ‌ها می‌خواهند صنایع را تغییر دهند و سازمان‌های غیرانتفاعی می‌خواهند دنیا را تغییر دهند. کتاب تغییرآفرین به ما می‌آموزد چگونه نظر دیگران را تغییر دهیم.

 

کتاب تغییرآفرین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به کتاب‌های توسعهٔ فردی و کسب‌وکار پیشنهاد می‌شود.

 

بخشی از کتاب تغییرآفرین

«گرِگ بهت‌زده شد. او مدت‌های مدیدی مجری قانون بود. سال‌ها به عنوان مأمور ویژه در ارتش آمریکا و وزارت کشاورزی کار کرده بود. وی به عنوان مأمور مخفی در سراسر ایالات متحدهٔ آمریکا کار کرده و در مرز مکزیک مأموریت‌های مبارزه با فساد انجام داده بود و تجربهٔ بسیاری داشت. بااین‌حال اینکه مظنون با میل خودش بیرون بیاید و بدون درگیری دستگیر شود... گرِگ هرگز چنین ماجرایی را ندیده بود!

سپس او متوجه قضیه شد: مرد کوتاه بی‌مویی که با او صحبت کرده بود، مذاکره‌کنندهٔ گروگان‌گیری بود. او مظنون را مجاب کرده بود تا کاری کند که هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد: خودش را در روزِ روشن و بدون درگیری تسلیم پلیس کند.

گرِگ با خودش گفت: «لعنتی! من می‌خواهم مثل آن مرد باشم.»

از آن زمان، بیش از بیست سال است که گرِگ مذاکره‌کنندهٔ گروگان‌گیری است. او با آدم‌ربایی‌های بین‌المللی سروکار داشته، پس از دستگیری صدام حسین با او مصاحبه کرده و رئیس واحد مشهور علوم رفتاری اف‌بی‌آی بوده است. از مذاکره برای آرام‌کردن سارقان بانک گرفته تا بازجویی از قاتلان سریالی، او تصمیم افراد را در موقعیت‌های به‌ظاهر غیرممکن تغییر داده است.

مذاکره در زمان بحران، پس از بازی‌های المپیک مونیخ سال ۱۹۷۲ آغاز شد. در آن سال در یک گروگان‌گیری، یازده ورزشکار اسرائیلی کشته شدند. پیش‌تر، غالباً تمرکز بر اعمال زور بود و به افراد گفته می‌شد: «دستانت را بالا بگیر و بیا بیرون وگرنه شلیک می‌کنیم!» اما پس از حادثهٔ مونیخ و چند شکست بسیار آشکار دیگر مشخص شد که با زورگویی نمی‌توان افراد را برای تسلیم شدن مجاب کرد. بنابراین کارشناسان به پیشینهٔ تحقیقات روان‌شناسی متوسل شدند و از علوم رفتاری برای ساخت فنون جدید آموزشی استفاده کردند تا بتوانند بدون ترس از اشتباه، بحران را حل کنند.

طی چند دههٔ گذشته، مذاکره‌کنندگانی مانند گرِگ به الگوی متفاوت و مؤثری اعتماد کرده‌اند. این الگو همه جا جواب می‌دهد. فرقی نمی‌کند که تلاش کنید تروریستی بین‌المللی را قانع کنید تا گروگان‌ها را رها کند یا در تلاش برای تغییر نظر کسی باشید که قصد خودکشی دارد. حتی هنگام صحبت کردن با شخصی که چند لحظه پیش خانوادهٔ خود را به قتل رسانده است، کسی که خود را در بانک با گروگان‌ها حبس کرده است، کسی که می‌داند با افسر پلیس صحبت می‌کند و کسی که از عواقب کارش باخبر است و می‌داند زندگی‌اش تغییر خواهد کرد. در چنین مواقعی از هر ده نفر، نُه نفر تسلیم می‌شوند و بیرون آمدنشان فقط به این دلیل است که کسی از آن‌ها خواسته است این کار را انجام دهند».

 

 

 

 

کدخبر: 12193


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
اللهم عجل لولیک الفرج
امید بانوان
System Advertise