کتابی که هر زنی باید آن را بخواند
چگونه زن باشیم
کتابی مهیج و سرگرمکننده که با زبانی کنایهآمیز قوانین مردسالارانه را به چالش میکشد. کتاب چگونه زن باشیم، نوشته «کیتلین موران» که برنده جایزهی کتاب ملی گلکسی و نامزد جایزه بهترین کتاب طنز گودریدز شده است، میتواند برای تمام زنهای جهان الهامبخش باشد.
کتاب خوب – امید بانوان؛ فمینیسم چیست؟ آیا فمینیستها میخواهند همه حقوق را از مردان سلب کنند و
بدون هیچ حرفی زن را مالک جهان بدانند؟ کتاب چگونه زن باشیم، پیش فرضها را رد میکند
و نگاهی نو به پدیدهی فمینیسم میاندازد؛ البته این کار با زبانی طنزآمیز و روایتی
ساده و شیرین همراه میشود تا خواننده بیشتر و راحتتر با کتاب همراه شود.
قوانین دنیای امروز بیش از حد مردانه است و این باعث شده که زن بودن امری غیرعادی تلقی شود. شاید اینکه در تاریخ به اندازه مردان مهندس، فیلسوف، سیاستمدار و نظامی نداشتهایم به همین علت بوده که زنان غیرعادی تلقی شدهاند! اما کیتلین موران میگوید که این تبعیض و تلقی شدن زن به عنوان جنس دوم صرفأ نمیتواند به دلیل نفرت مردان علیه زنان باشد؛ بلکه این تبعیض حاوی نکاتی ساده است.
محتوای طنزآمیز و روایی کتاب چگونه زن باشیم در پی اثبات این است که فمینیسم نمیتواند و نباید پدیدهای مردستیزانه قلمداد شود بلکه این شکل از تفکر به دنبال برابری و نهادینه شدن حق پایاپای زنان با مردان است؛ حقیقتی که در بسیاری از موارد به دلیل رفتار و طرز فکر خود زنان دچار چالش شده است و البته مردان و قوانین مردسالارانه نیز به آن دامن زدهاند.
کتاب چگونه زن باشیم، زن بودن و زن شدن را درست مانند مشهور شدن تلقی میکند. به این ترتیب زنان از مرحله نادیده انگاشته شدن به یک باره در مرکز توجه قرار میگیرند و با پرسشهای بسیاری روبهرو میشوند. سؤالهایی همچون اینکه «آیا بالغ شدهای؟»، «لباسهایت کوچک شدهاند؟»، «با من قدم میزنی؟» یا «میتوانی با کفش پاشنه بلند راه بروی؟» و ...
البته زبان طنز و طعنهآمیز کتاب برای این پرسشها پاسخهای قانعکنندهای دارد: چه بخواهید و چه نخواهید تغییرات رخ میدهند پس مانند سربازی که یک دفعه وسط میدان جنگ هل داده شده باشد باید فکرهای مختلف را در سرتان تجزیه تحلیل کنید و به سرعت وارد عمل شوید. باید با یک برنامهریزی درست، اهداف خودتان را مشخص و سپس شروع به حرکت کنید.
کتاب چگونه زن باشیم، نوشتهی کیتلین موران و ترجمه افسانه مقدم، از سوی دیگر درباره ناآگاهی یا به تعبیر نویسنده کتاب «بی دست و پا بودن» در زن بودن است؛ بنابراین روایتها بسیار ساده و قابل فهم درباره مفاهیمی همچون زایمان، کاربرد لوازمآرایشی، مادرانگی، ازدواج، عشق، کار و زنستیزی بهکار گرفته میشوند تا به شکلی روشن و واضح مقصود نویسنده از زن بودن به تصویر کشیده شود.
جوایز و افتخارات کتاب چگونه زن باشیم
برنده جایزه کتاب ملی گلکسی سال 2011
نامزد جایزه بهترین کتاب طنز گودریدز
سال 2012
برنده جایزه کتاب ایرلندی به انتخاب
خوانندگان سال 2011
نکوداشتهای کتاب چگونه زن باشیم
ایستادگی باشکوه و به موقع در برابر تبعیض
جنسیتی؛ موضوعی که ما به سختی متوجه آن میشویم. (نیویورک تایمز)
کیتلین موران بسیار شگفتانگیز، طناز و
فمینیست است. من نمیخواهم مثل او باشم میخواهم خود او باشم. (پگی اورنشتاین)
کیتلین موران در کتاب چگونه زن باشیم
چهره جدیدی از فمینیسم به نمایش میگذارد و به قلب مسائل زنان امروز میزند.
(آمازون)
کتاب چگونه زن باشیم برای چه کسانی
مناسب است؟
علاقهمندان به حقوق زنان و نظریات فمینیستی اصلیترین مخاطب این کتاب هستند. البته از آنجا که این کتاب یک روایت طنز است، هر خواننده ای چه مرد و چه زن علاقهمند به کتابهای طنز یا داستانهای خندهدار را نیز راضی میکند.
با کیتلین موران بیشتر آشنا شوید
کاترین الیزابت موران (متولد 1975) نویسنده، روزنامهنگار و مجری انگلیسی است و از ستوننویسان مشهور مجله تایم به حساب میآید. او تا کنون جوایز زیادی در عرصه روزنامهنگاری کسب کرده که از جمله آنها میتوان به ستوننویس سال جایزه مطبوعات انگلستان، ستوننویس سال باشگاه مطبوعات لندن، منتقد سال مطبوعات انگلستان و مصاحبهکننده سال مطبوعات انگلستان اشاره کرد.
او با نگارش و انتشار کتاب چگونه زن باشیم در عرصه فعالیتهای فمینیستی مشهور شد. پس از استقبال فراوان از این کتاب، او کتاب دیگری در دنباله کتاب چگونه زن باشیم، با عنوان کتاب «بیشتر از یک زن» نوشت که به موقعیت زنان در دوران میانسالی میپردازد. کیتلین موران به عنوان یک مجری و حتی بازیگر طنز در تلویزیون انگلستان شناخته شده و در مجموعهی تلویزیونی «تربیت یافته توسط گرگها» به ایفای نقش پرداخته است.
در بخشی از کتاب چگونه زن باشیم میخوانیم
زندگینامه همسالان معاصرم را میخواندم و از ترس حیرت میکردم. بابی فیشر در 15سالگی استاد شطرنج بود. پیکاسو در 15سالگی نمایشگاه برگزار میکرد. کیت بوش ترانه «آن مرد و کودک درون چشمهایش» را در 14سالگی نوشت؛ او خیلی کوچک بود، شاید کودک درون چشمها، بازتاب شخص خودش بود. من هم مانند تمام نوجوانان ظرفیت داشتم که جایگاهی برابر یا بهتر از هر انسان بالغی در جهان داشته باشم. من میتوانستم یک دختر باهوش حالبههمزن باشم.
بههرحال، این یک نظریه است و انصاف را رعایت کنم، من از این قضیه باخبر هستم: دفترچه خاطراتم نشان میدهد که از وسعت بینظیر گنجایش ذهنیام بهره میبرم تا به چند سؤال و مفهوم نسبتاً اساسی بیندیشم: «کاش میتوانستم تا ابد گریه کنم. چه آرامشی دارد»؛ «آیا من یک آدم نامناسب هستم؟ بعضی از روزها، حس میکنم میتوانم هر کاری انجام بدهم!»؛ «میدانم برای همین اینجا هستم تا به میزانی اندک، جهان را نجات بدهم!»؛ «آیا پوشیدن کلاه مرا لاغرتر نشان میدهد؟ واقعاً؟» و در 14 مارس 1990 «من معنای زندگی را دریافتم: تحت فشار هستم. آهنگ "خوش به حال گربهها! " را گوش میدهم. هیجانهایم سر به فلک کشیدهاند!»
اما روراست باشم، عموماً آنقدر مشغول
اطفای حریق تغییرات فیزیکی بدنم هستم که به مغزم یا ظرفیت بالقوه نبوغ شگفتآورم
توجه نمیکنم. رفقا! این حماقت است. یک اتفاق نکبت جنونآمیز همه جا را میشکافد.
خونریزی و تجربه اقناع جسم، کماهمیتترین مسائل هستند. تغییرات بدنم، از دختربچهای
که کمی با پشگل فرق میکرد، به زنی که روزی در نظام جادویی بدنش فرزند پرورش میدهد،
تمام وقتم را میگرفت و مرا نگران میکرد.
کدخبر: 13090