یادداشت سردبیر؛
رسانه تیغ دو لبه؛ لطفاً با احتیاط استفاده شود
در این عصر رسانه و آگاهی، سواد رسانهای مثل یادگیری بسیاری مهارتهای فردی ازجمله افزایش اعتماد به نفس و ارتقای عزت نفس به امید داشتن زندگی و کسب و کار بهتر نهتنها شرط کافی که شرط الزامی است. کافی است باور کنیم در این تنور داغ تبدیل شایعات به واقعیات و بالعکس اگر آگاهی، هوشیاری، تفکر چندبُعدی و مهارت مهم نگاه به موضوعات از زوایای مختلف را بلد نباشیم خواه ناخواه قافیه را باختهایم.
یادداشت. عفت السادات حسینی؛ سالهای نهچندان دور در هر کشوری از جمله ایران فقط چندین رسانه مکتوب
فعال بود و چند شبکه رادیویی یا شبکه محدود تلویزیونی که اخبار و آگهیها از همان
طریق به سمع و نظر مردم میرسید. گاهی در کنار این اخبار که هر چند ساعت از صداوسیما
پخش میشد هم بخش ویژهای بود که به تحلیل موضوعات مختلف خبری اعم از سیاسی،
اجتماعی و ورزشی میپرداخت. نشریات مکتوب بودند و قانونمند از این منظر که هر خبری
منبع مطمئنی داشت و تکذیبیه و اطلاعیهها اگر نه وحی منزل که همه بهنوعی آن را بیچون
و چرا میپذیرفتند. زمان گذشت و در این چرخش و گردش، تغییرات گستردهای را در بازه
زمانی بسیار اندک برای مردم به ارمغان آورد.
سایه اینترنت که پهن شد بر گستره
جهان، هر صنعتی که تا به امروز بشر به خود دیده بود بیاغراق در سایه قدرتمند اینترنت
قرار گرفت، مرزهای علم و فنّاوری شکست و از نو نامرئیتر ولی قویتر ترسیم شد آن
قدر قوی که گویی مرز جغرافیا و زبان و فرهنگ کشورها درهمتنیده و از نو دهکدهای
به وسعت جهان شکل گرفت.
در این هیاهوی تغییرات بود که
رسانه از آن جایگاه منحصربهفرد خارج شد و... «شهروند خبرنگار، رسانه مستقل، شبکه
ماهوارهای، سایت خبری، خبر فوری و البته فیک خبرها» مفاهیمی جدید در شبکههای
اجتماعی شدند؛ غافل از آنکه در عمق این شبکهسازی بسیاری جریانهای نادرست با
تارهای سست ولی مسموم در حال لانهسازی و نشر اکاذیب و هذیانبافی بودند. به خود
که آمدیم، دیدیم نهتنها حریم خانه و خانواده با همین القائات و تبلیغات در حال
فروپاشی است که منافع ملی مملکتی را با همین پردازشها و تحلیلها؛ با همین موج
رسانهای اخبار جعلی و حتی پولشوییهای خبری به خطر انداختهاند. آن موقع بود شاید
هم کمی دیرتر(!) که متوجه شدیم برای استفاده از تیغ دو لبه رسانه باید ابتدا سواد
رسانهای داشت و این باسواد شدن بر عکس همه درس و کلاسها به هیچ پیشزمینه و پیششرطی
نیاز ندارد جز میل به آگاهی، آموزش مهارتی و صدالبته تفکر انتقادی که در دین مبین
اسلام نیز از همه آنها بهعنوان بصیرت و دشمنشناسی بارها و بارها یاد شده است.
مگر قصه شک و شبهه شگرد امروز
دشمن است، مگر خدعه و نیرنگ؛ جعل این همه حدیث و روایت؛ حتی به انحراف کشاندن غدیر
و فدک و عاشورا در همین هیاهوی خبر و اطلاعرسانی صورت نگرفت؟ مگر امامان معصوم ما
در هر زمان و هر دورهای بیشترین وقت و انرژی خود در تعلیم شاگردان و بهویژه خواص
را در ارتقای آگاهی و شعور جمعی پیروان خود صرف نکردند؟ پس چرا اکنون که از سواد
رسانهای و تقویت شهود و منطق خود در شنیدن اخبار و اکاذیب حرف میزنیم و بارها و
بارها از هر تریبونی اعلام میکنیم که سواد رسانهای باید از همان کودکی و در همان
بستر خانواده شکل بگیرد، این قدر با مقاومت و علامت سؤال روبرو میشویم؟ چرا در
درک مفهومی قدیمی که جلد عوض کرده و البته در دورانی مدرن شکل و هیبت جدید به خود
گرفته اینگونه گنگ عمل میکنیم. چرا باور نداریم که سواد رسانهای نیز مثل هر
مهارت ارتباطی دیگر امری بدیهی و قابلیادگیری است؛ البته اگر این افسانه را کنار
بگذاریم که سواد رسانهای خاص اصحاب رسانه است!
بیا باور کنیم در این عصر رسانه و
آگاهی، سواد رسانهای نیز مثل یادگیری بسیاری مهارتهای فردی ازجمله افزایش اعتماد
به نفس و ارتقای عزت نفس به امید داشتن زندگی و کسب و کار بهتر نهتنها شرط کافی
که شرط الزامی است. کافی است باور کنیم در این تنور داغ تبدیل شایعات به واقعیات و
بالعکس اگر آگاهی، هوشیاری، تفکر چندبُعدی و مهارت مهم نگاه به موضوعات از زوایای
مختلف را بلد نباشیم خواه ناخواه قافیه را باختهایم. آغاز همهگیری کرونا از شایعه
تا واقعیت را به یاد دارید؟ موجبلند و سهمگین مشارکت سیلآسا در بورس و تبعات وخیم
آن را چطور؟ عدم توجه به هشدارهای هواشناسی در سیلهای اخیر و فجایع مالی و جانی
ناشی از آن همه سهلانگاری در میل به نشستن زیر سایهسار درختان لب رود در روزهای
بحران را چطور؟ آیا همه اینها به علمی در حد دانشمند فیزیک کوانتوم نیاز داشت یا
آگاهی ساده یک انسان خردمند در توجه به هشدارهای امنیتی!
پس این بار که جهانی را در کف
دستت بهاندازه یک تلفن همراه در دست گرفتی و از گرانی طلا تا اخبار بورس، از اینسوی
مرز جنگ تا آن کرانه صلح، از خبرهای زرد مربوط به این خواننده تا آن هنرمند؛ از
انتشار فلان سویه کرونا تا مسمومیت فلان تعداد دانشآموز یا حتی بیشتر از این
تعداد، مسمومیت ناشی از الکل قلابی را خواندی و دیدی و شنیدی به اولین و آخرین اصل
سواد رسانهای توجه کن که «شنونده باید خود عاقل باشد!»
و البته در گام بعدی نیز خبر موثق را از منبع مطمئن دریافت کند و تا از وثوق آن اطمینان نیافته است، نسبت به بازنشر آن اقدام نکند که گاه گذشته از بحث بردن عِرض و آبروی برادر یا خواهر مسلمان خود ممکن است موج ناخواستهای از اخبار ضدونقیض را به طمع خبر فوری و دستاول بازنشر نماید که همه ما را به گردابی سوق دهد که جز حرمان و پیشمانی در سطح ملی رهاوردی نداشته باشد.