بیشفعالان مجازی و مسیری که انتهای آن از ابتدا مشخص است؛
دخترانِ سلفیتیس؛ بحرانی در حال رواج!
الهام آمرکاشی- درحالی این روزها، «فضای مجازی و مؤلفۀ دیدهشدن» یک بُعد از زندگیِ شماری از افراد محسوب میشود که از چندسال گذشته تا کنون درکنار نمودِ ناهنجاریهای متعدد در شبکههای اجتماعی، اختلال یا التهاب سلفیگرفتن با عنوان «سلفیتیس» در بین بیشفعالانِ مجازی، رواج پیدا کرده و متأسفانه آسیب موجود در قشر دختران جامعه، بیش از سایر آحاد اجتماع در مرحلۀ بحران قرار دارد!
گزارش- امیدبانوان؛ «میخواهم دیده شوم، باید مرا ببیند، قدرت جذب زیادی دارم، فضای مجازی فرصتِ دیدهشدن به من داد» و جملات پراکندۀ دیگر در این مجرا، ازجمله زنگخطرهای ممتدی است که در گفتوگو با بسیاری از دخترانِ بیشفعال مجازی که «هنر، آگاهی و علم خود» را نادیده گرفتهاند، شنیده میشود. دخترانی که با اشتراکگذاریهای متوالی از «سلفیهای تکراری» در کنار نمایشهای کافهای، شهرگردیهای علافی، ژستهای پوشالی، تیپهای شرقزده و صدها موارد دیگر در این راستا سعی دارند، خود را هرروز، هرروز و هرروز به نظاره بگذارند!
در حالی اختلال سلفیتیس یا همان وسواس سلفیگرفتن، پدیدۀ مدرن قرن بیست و یکم نامیده میشود که به گواه آمار در این راستا، اختلال سلفیتیس اگر به صورت اعتیادآورانه باشد، خطرناک است و بر سلامت روان افراد به خصوص جوانان و نوجوانان تأثیر میگذارد.
با توجه به گزارشهای موجود؛ واژه سلفی نخستینبار در سال 2002 و در استرالیا به کار رفت اما در سال 2013 درصد استفاده از آن در سطح جهان هفتاد برابر شد و به این ترتیب به عنوان واژه سال انتخاب گردید.
«اصطلاح سلفیتیس (selfitis) نیز در سال 2014 در یک خبر ابداع شد که ادعا میکرد انجمن روانپزشکی آمریکا گزینه طبقهبندی آن را به عنوان یک اختلال روانی در نظر گرفته است. با این وجود، آن مقاله باعث انجام یک سری مطالعات بالینی شد و جالب است که در حدود دو یا سه سال، این مطالعات تأیید میکنند که این اختلال واقعاً وجود دارد و حتی یک مقیاس رفتار سلفیتیس برای ارزیابی شدت بیماری ایجاد کردهاند».
اگرچه به باورِ کارشناسانِ امر در این راستا، افرادی که وسواس سلفی گرفتن دارند یا دچار اختلال سلفیتیس (selfitis) هستند، ممکن است یک یا چند مورد از مشکلات عاطفی و روانی، شاملِ تنهایی، نیاز به جلب توجه، گرایش به اعتیاد، احساس نیاز به تطبیق و کسب تأیید، خودمحوری یا خودشیفتگی پنهان را داشته باشند که به اعتقاد صاحبنظران در این راستا، «ممکن است قبل از این که اوضاع از کنترل خارج شود به کمک پزشکی و روانشناسی نیاز داشته باشند»؛ مهمی که از تیررس بسیاری از افراد که در زمرۀ اختلالِ مطرح قرار دارند یا در اطراف خود افرادی با التهابِ موجود، وجود دارد؛ خارج است!
یک ضلع دیگر در هرم موجود، پردازش به این مطلب است که سلفی گرفتنهای مکرر، نشانهای از «اعتماد به نفس پایین» است؛ چون بیشتر افراد در این قاب، سعی به گرفتن عکس از یک زاویه خاص دارند تا چهرۀ آنها زیباتر بیفتد و یا تمرکز بر این مهم دارند که با اشتراکگذاریهای متوالی، بتوانند لایک و تعریف و تمجیدهای متعدد را دریافت کرده و خلأ موجود در شخصیت خود را جبران نمایند.
دکتر جعفر بای- جامعه شناس و آسیب شناس معتقد است: در گذر زمان، در این عصر ماشینی و دوره جدید با یک پدیدهای به نام سلفی مواجه هستیم که خودِ این پدیده و فلسفۀ آن نشان میدهد که در سلفی به جسم انسان توجه بهخصوص شده است. ما در واقع دچار یکسری واکنش شدهایم که توجه افراطی به روح و روان است که ما را واداشته است که توجه خاص و ویژه به جسم و ظاهر داشته باشیم. ما شاهد هستیم، افراد هزینههای سنگینی در جهت زیباییانگاری و مسائل خاص آن میپردازند.
بای درخصوص ارتباط عکسهای سلفی و عقدههای نهفته معتقد است: «در واقع سلفیگرفتن یک عقده حاصل از زمان گذشته است که در آن بیشتر به بعد معنویت توجه میشده است. ما نمیخواهیم بگوییم هر فردی که سلفی میگیرد آدم عقدهای و مشکلداری است بلکه درحال حاضر درعصر سلفیگرایی قرار داریم، اما به دلیل افراط و تفریطیبودن ملت ما، این مسأله به یک مشکل روحی-روانی در کشور تبدیل شده است».
ریحانه عزیزی- روانشناس نیز در همین راستا میگوید: در رواج این عکسهای سلفی تبلیغات بسیار مؤثر بوده است؛ برای نمونه شرکتهای وابسته به صنعت زیبایی، تبلیغاتی را انجام میدهند که در آن زیبایی میتواند عامل بسیاری از موفقیتها باشد و میتوان گفت یک فرهنگی در حال شکلگیری است که افراد از دیدن و به اشتراک گذاشتن عکسهای خود لذت میبرند.
و درحالی دکتر قاسم شاهمرادی- روانشناس و دستیار روانشناسی بالینی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در خصوص افراد خودشیفته عنوان میکند: اختلالی به نام شخصیت نمایشی وجود دارد، افرادی که دچار این موضوع هستند در فضای مجازی بیشتر از خود عکسهای سلفی و اغراقکننده میگیرند» که به گفتۀ وی «البته توجه به این نکته حائز اهمیت است که افراد چه با شخصیت نمایشی، چه بدون داشتن این ویژگی، اگر عکسهای زیادی بگیرند دچار مشکل هستند»!
موارد مطرح را اگرچه به وضوح میتوان در قاب شخصیتیِ افرادی که هرکدام از ما در صفحات مجازی به کرات با آنها روبهرو هستیم، شاهد بود که در پرداختِ یک بُعد دیگر در این مسیر، ردپای «خوشبختیهای تصنعی» در هریک از کادرهای سلفیهای مکرر قابل مشاهده است و به اعتقادِ دکتر بای «دلباختگی شدید در بسیاری از این عکسها مشاهده میشود، افراد سعی در تظاهر به شادی و خوشبختی تصنعی دارند، در صورتی که ممکن است در واقعیت برعکس این موضوع را شاهد باشیم».
تمرکز بر بند مذکور به طور جد، شاخهای از اختلال شخصیتی در سلفیبازها را متصور است و به گفتۀ ریحانه عزیزی «افرادی که به صورت افراطی عکس سلفی میگیرند، احتمالاً مشکلاتی در دوران کودکی داشتهاند و با کمبود توجه روبهرو بودهاند. برای مثال افرادی هستند که در هر شرایط زندگی خود عکس سلفی میگیرند، حتی وقتی در بیمارستان زیر سرم هستند یا زمانی که حالشان خوب نیست.
وی همچنین معتقد است: در نوجوانان اگر عکس سلفی خیلی زیاد شود، نشاندهندۀ یک شاخص مهمی به نام عدم اعتماد به نفس است یا درگیرشدن این افراد با یکسری مشکلات روانی دیگر است که این مشکل را با گرفتن عکس سلفی نشان میدهند».
اگرچه طبق گفتۀ انجمن روانشناسی آمریکا سلفیگرفتن به مقدار حداقل ۳ بار در روز بسیار نگرانکننده است و میتواند با سلامت روانی فرد مرتبط باشد که مقالات متعدد در این مجرا نیز بر این مهم تأکید دارند که «اختلال مذکور زمانی اتفاق میافتد که فرد حداقل سه مرتبه در روز عزت نفس خود را زیر پا بگذارد و این وضعیت را هر مرتبه در رسانههای اجتماعی به اشتراک بگذارد که البته اگر این عکسهای گرفته شده روزانه، به صورت کاملاً آنلاین به اشتراکگذاری در آید، نشاندهندۀ یک مشکل حاد اجتماعی است و یا این که اگر فرد احساس غرور برای گرفتن عکسها از خود نشان دهد و بیش از شش مرتبه در طی روز برای پیگیری آنها به فیس بوک یا اینستاگرام مراجعه کند، بیشک مشکلات روانی او را دیر یا زود از پای در خواهد آورد».
با توجه به مطالب مذکور و رصد گذرا در خصوص فضای مجازیِ مسموم که این گروه از افراد جامعه در آن احاطه شدهاند، راهکارهای مکرر ازجمله رواندرمانی در این مجرا متصور است که به باورِ قاسم شاهمرادی «اختلال شخصیت احتیاج به رواندرمانی دارد، چون دارو نمیتواند شخصیت افراد را تغییر دهد و درمان کند، افرادی که از این مشکل رنج میبرند به شرطی که پروسه درمان را تا آخر ادامه بدهند تا حدودی بهتر میشوند»!
و تمرکز بر عنوانِ «تاحدودی» درحالی در نقطهنظر بسیاری از متخصصانِ امر در این راستا وجود دارد که فرهنگسازی و نمایش ابعاد مذکور در زندگی افرادِ سلفیتیس میتواند در مجرای رواندرمانی به کمرنگشدن اختلال موجود کمک کند که به استناد گزارشات مطول در این زمینه، فرهنگسازی مبتنی بر آموزشِ تعادل و تمرکز بر هویت و شخصیت موجود در هر فرد مبتلا به اختلال مذکور؛ اگرچه زمانبر، اما گزینهای قابل تکیه است که در درازمدت اثرات مثبت بر رفع اختلالات روانی داشته و برای گروهی که احتمالِ ابتلا به اختلال موجود در آنها متصور است نیز راهگشا خواهد بود.
نکته قابل تعمق در این راستا، تمرکز بر آمار مطرح در این زمینه است:
براساس گزارشهای موجود، 35درصد مردم میگویند که برای ثبت لحظات خوب عکس سلفی می گیرند. 34 درصد برای ثبت خاطرات مربوط به لحظات بامزه و شاد، 15 درصد برای گرفتن عکس زیبا از خود و 14 درصد برای ثبت حالت خوب موهایشان سلفی میگیرند و در این میان 13 درصد مردم هم گفتهاند که با گرفتن عکس سلفی «اعتماد به نفسشان» بالا میرود.
و اگرچه آمار مذکور دربین دختران جامعه بیش از سایر افراد اجتماع در مدار صعودی قرار دارد که کسب شهرت از طرق نامتعارف مجازی، یک بخش دیگر از مؤلفۀ مذکور است و افراد دارای تیپ شخصیتیِ نمایشی بیشتر دچار اختلال موجود هستند و به اعتقاد علیرضا شریفی یزدی- مشاور و روانشناس اجتماعی، «تیپ شخصیت نمایشی در بین خانمها بسیار بیشتر از آقایان است و به همان نسبت نیز این رفتارها در میان زنان بیشتر از مردان دیده میشود. همچنین چنین رفتارهای تکانهای، نمایشی و هنجارشکنیها غالبا در دوره نوجوانی و اوایل جوانی دوره جوانی رخ میدهد».
مقالات متوالی، تأکید براین نکته دارند که «سلفی گرفتن یک کنش خود جهتگرفته است که به کاربران اجازه میدهد که فردیت و خودبزرگشماری خویش را پایهگذاری کنند و البته طبق بعضی از مطالعات، رفتار سلفی همچنین مرتبط با خصلتهایی مثل نارسیسم است»!
این بُعد از تصویر سلفیتیس درحالی به وضوح قابل مشاهده است که آسیبهای مکرر از اختلال مذکور در درازمدت بروز کرده و تا حدی قابل درمان نخواهد بود. از این رو اگرچه توجه به موارد مطرح، نیازمند بررسیهای چندجانبه و طرح فرهنگسازیهای مکرر در سطح شهر از طریق بیلبوردهای نمایشی و پیریزی موضوع از طریق رسانههای پرمخاطب است که کنارهگیری افرادِ درگیر با التهاب مذکور و تعاملات اجتماعی کمتر، ازجمله مباحثِ خطرساز در این قشر عنوان میشود و ضرورتِ توجه در این مجرا را خواهان است.
با توجه به شرایط هشدارآمیز در این مسیر و ناهنجاریهای متعدد که در حال افزایش است، باید منتظر بود و دید مسیر فرهنگسازی در این مقوله رواج خواهد یافت و جامعه شاهد تکانههای کمتر در این مجرا خواهد بود یا همچنان به آمار دختران سلفیتیس در جامعه با بحرانهای متعدد اضافه خواهد شد!
کدخبر: 8955
روزنامهنگار: الهام آمرکاشی