یادداشت- امیدبانوان؛ روزنامه اطلاعات نوشت: روزنامه اطلاعات چند هفتهای است که نشستهایی برگزار میکند تا صاحبنظران درباره حوادث اجتماعی اخیر دیدگاههایشان را مطرح کنند. این نشستها «راه گفتگو» نام دارند. یکشنبه گذشته، موضوع گفتگو بررسی نقش زنان در حوادث اجتماعی اخیر بودکه با حضور خانم دکتر زهرا نژادبهرام، عضو دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران و خانم دکتر فاطمه قاسمپور، نماینده مجلس و رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی انجام شد. دبیر جلسه آقای محمد خدادی که معاون سابق مطبوعاتی وزارت ارشاد اسلامی بود با بیان این جملات جلسه را آغاز کرد: « ... ماهیت گفتگو، حرکت روبهجلو را معنا میکند و آسیبها را نشان میدهد. ماهیت اعتراض، گفتگو است. کسی که اعتراض میکند، میخواهد پیامی را منتقل کند. وقتی ما بتوانیم گفتگو کنیم، حتماً به نتیجه میرسیم. پایان هر اغتشاش هم یک گفتگو است. امروزه کمبود گفتگو احساس میشود و آن قدر گفتگو کم است که مهارت گفتگوکردن نداریم، زیرا خود گفتگو نیاز به مهارت دارد.»
اگر چه قصد از نگارش این یادداشت، شرح و تفسیر درباره ماهیت و حتی چرایی گفتگو نیست؛ به خصوص که از دوران دولت اصلاحات تا امروز نوشتهها، مقالات و کتب بسیار و خوبی درباره گفتگو منتشر شدهاند اما هنوز بسیاری بر این باورند که اساساً مفهوم «گفتگو» بهویژه در حوزههای مدیریتهای سیاسی و اجتماعی و آنچه امروز «جامعهشناسی گفتگو» خوانده میشود، پدیدهای فرهنگی و سیاسی نوظهور است که از ادبیات فلسفی و دیگر رشتههای علوم انسانی در غرب برای ما آورده شده است و گویا ما ایرانیها و به طور عمومیتر، شرقیها تا زمانی که ارتباطات فکری و فرهنگی با غرب نگرفته بودیم، با هر مفهومی درباب «گفتگو» بیگانه و بدون شناسنامه فکری و فرهنگی بودیم. چنین برداشت و استنتاجی که «گفتگو» میراث بازگرفته ما از فرهنگ غرب است، ناشی از نداشتن آگاهی از سیر تاریخ فرهنگی و ادبیات سترگ ایرانزمین است.
نگاه به سیر تاریخی تفکر و لاجرم گفتگو در غرب یا شرق عالم نشان میدهد که بخش مهمی از باور به گفتگو و پذیرش آن چه در روابط فردی با جامعه یا روابط جوامع با یکدیگر را باید در چگونگی سیر تاریخی حاکمیتها و در دایره روابط «جامعه و دولت» جستجو کرد. در این نگاه به تاریخ، جوامع استبدادزده، همواره گفتگوگریز بودهاند، زیرا در چرخه حاکمیت استبداد «تحکم» اصل و محوریت دارد میقبولانند که گفتگو هیچ نیازی را لااقل در چرخه زندگی عادی و معیشتی مردم نمیتواند حلوفصل کند!
در سیر روابط اجتماعی در جهان با چرخش حاکمیت یا قدرت دولت و ظهور و بروز احزاب گوناگون که به احزاب چپ و راست و میانه نام گرفتند، گفتگو نهتنها نقد مستمر در جامعه که در روابط دولت و مردم از مسیر مجلس و نمایندگان مردم آن، قوام یافت و شاخصترین تفسیر از ماهیت دولت برآمده از آراء مردم شد. از شاخصترین نشانههای دولت برآمده از آراء مردم مسدودنشدن باب گفتگو و ارائه پاسخها به پرسشهای مردم (رأیدهندگان) از مسیر فراگیر گفتگوها بوده است. بر این اساس، مجلس نمایندگان مردم، علاوه بر جنبههای مهم قانونگذاری یا تصحیح قوانین بر اساس تحولات اجتماعی و نیازهای اصلی اداره کشور، مرکزیت گفتگوهای گوناگون، آشکار و تعیینکننده برای رصد آینده را دارد. نمایندگان مردم در مجلس از مسیر گفتگوها، آینده را میشناسند، خطرات و کمبودها در آن را رصد میکنند و برای بحرانهای در حال شکلگیری و خسارتبار برای آینده برنامه میدهند. مجلس از مسیر گفتگوها نهتنها وضعیت حال کشور را چه به لحاظ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی رصد و شناسایی میکند، مهمتر از آن از مسیر گفتگوهای دقیق و همهجانبهنگر از ظهور و بروز هرگونه بحران تخریبی ممانعت میکند.
در یادداشت هفته گذشته با عنوان «امنیت» نوشته شد که تعریف مطلوب از امنیت، داشتن و ظهور و بروز قدرت ایجاد امنیت بعد از بروز حوادث و رویدادها نیست بلکه امنیت مطلوب و کارآمد، امنیت پیشگیرانه است. امنیت پیشگیرانه و ممانعت از بروز بحرانها، فقط با استمرار فضای باز و بدون دغدغه گفتگوها در همه موارد از زندگی اجتماعی و مدیریت صحیح و سودآور در جامعه برقرار میشود.
گفتگو علاوه بر ایجاد ارزش افزودههای بسیار در روابط اجتماعی و بهاصطلاح روز «رابطه دولت و مردم»، حرکت و باورهای فرهنگی را مسدود نمیکند بلکه با تغییر نسل و گذر ایام و بروز واقعیتهای جدید در تمامی ساحت زندگی فردی و اجتماعی به جای خشونت، تعامل و مدارا را نهادینه میکند. اگر امروز بسیاری از «شکاف نسلی» یاد میکنند، ریشههای آن را باید در نشنیدن سخنان و ادبیات گذر نسلی در جامعه ما دید و البته بهحاشیهرفتن فضای گفتگو و ایجاد امنیت بازدارنده به جای امنیت پیشگیرانه!
در نشست «راه گفتگو» در روزنامه اطلاعات گفته شد: «خشونتزدایی از جامعه وظیفه همه طیفها و جریانهاست.» این روش فقط از مسیر باور به گذاره «گفتگو آری، خشونت نه» به دست میآید.