امید بانوان؛ ایران آرت نوشت: جوانا لاملی که با سابقه حضور در فیلمهایی چون در خدمت سرویس مخفی ملکه (از مجموعه جیمز باند) و پلنگ صورتی از بازیگران شناختهشده دنیای سینما بهشمار میآید و در کارنامهاش با کارگردانانی چون تیم برتون، مارتین اسکورسیزی و … همکاری داشته و جوایز متعددی هم از فستیوالهای بینالمللی در کارنامه خود دارد، در این مجموعه با سفر به کاشان، اصفهان، یزد و شیراز برای بازدید از تخت جمشید و بسیاری از بناهای تاریخی و ارزشمند ایران سعی کرده مردم انگلیس را با زیباییهای ایران آشنا کند؛ سفری یکماهه که خود جوانا آن را شورانگیز مینامد: "این یک ماجراجویی شورانگیز بود، من واقعا عاشقش شدم."
شاید بهخاطر لذتی که جوانا لاملی برده، مردم هم از جاده ابریشم خوششان آمده و این مستند این روزها بهعنوان یکی از پرواکنشترین و محبوبترین مستندهای تلویزیونی بحثهای فراوانی را در فضای مجازی موجب شده است.
شهروند نوشت: در پی محبوبیت جاده ابریشم جوانا و البته بحثانگیز بودن این مستند؛ روزنامه معتبر تلگراف در چند مقاله و گزارش به این مستند و حضور جوانا لاملی در ایران پرداخته است. آنچه در ادامه میآید، یکی از این گزارشهاست که عینا از سایت تلگراف ترجمه شده است.
ماجرای جاده ابریشم جوانا لاملی؛ در ادامه برنامههایی مانند سفر مایکل پالین به کره شمالی، که توسط شبکههای تلویزیونی انگلیسی تهیه شدهاند، ادامه ماجراجوییهای شبکههای بریتانیایی است. برنامهای که در آن جوانا لاملی، بازیگر سرشناس انگلیسی با کارنامهای معتبر با سرمایهگذاری تلویزیون آی.تی.وی به ایران سفر کرده است. سفری بسیار پردردسر؛ یا آنگونه که جوانا لاملی میگوید با آغازی بسیاربسیار تصادفی: «ایران نمیخواست به گروه ما ویزا بدهد، بنابراین همهچیز در سایهای از شک بود. تا اینکه ناگهان در دقیقه نود همهچیز درست شد و من سر از ایران درآوردم.»
جوانا برای همگان چهره آشنایی است. چهرهای که انگلیسیها بهدرستی او را یکی از گنجینههای ملیشان میدانند. زنی با شخصیتی فوقالعاده؛ طناز، شوخ، بذلهگو و کنجکاو که دربارهاش میگویند با زبانش میتواند مار را هم از لانهاش بیرون بکشد. در سفر به ایران جوانا با اینکه قرار بوده حجاب را رعایت کند، اما همچنان خودش است. او میگوید کنار آمدن با این قضیه را از زنان ایران یاد گرفته که با این پوشش نیز بلدند چگونه تلاش کنند.
جوانا لاملی میگوید که پروژه «جاده ابریشم با جوانا لاملی» چندان هم پروژه آسانی نبوده؛ بهخصوص کار کردن در گرمای چهل درجه و فیلمبرداری طبق یک برنامهریزی سفتوسخت و نفسگیر تنها بخشی از دشواریهای این کار سوپر نفسگیر بوده است. جوانا اما زرنگتر از آن است که بگذارد بُعد مسافت و دوری و ناآشنایی او با مکان فیلمبرداری باعث ایجاد فاصله میان برنامهاش با میلیونها تماشاگر بالقوهای شود که آنسوی دوربین برنامه را تماشا میکنند.
از تکتک رفتارهایش معلوم است که در مدتزمان حضور در ایران توانسته فاصله فرهنگی میان خود و سوژههایش را از میان بردارد. لحظهای که لاملی به کاخ گلستان تهران میرسد، چنان با اشتیاق فیلمبردارش را به سوی کاخ پیش میراند که شگفتانگیز است. در مواردی هم بهنظر میآید دارد با خودش حرف میزند، با نوعی آگاهی اصیل و غیرجعلی، انگار که راز روح این سرزمین را فهمیده باشد.
جوانا در ایران نهفقط تحت تأثیر فرهنگ غنی باستانی و صنایع دستی ایرانی قرار گرفته، بلکه بیشتر از این، برخورد دوستانه مردم ایران بوده که او را به وجد آورده است. او در طول سفرش با همه نوع افرادی ملاقات کرده- از براد پیت ایران (بهرام رادان) تا زنی که پنجاهوپنجسال قالی بافته و البته آنگونه که خودش میگوید از هر کدام از این برخوردهای کوتاه اطلاعات مفیدی بهدست آورده است.
نکته مهم در این مستند خوشساخت و زیبا اینکه در جاده ابریشم جوانا لاملی، کارگردان علاوه بر بهرهبردن از معجزه معماری اصفهان، یزد و پرسپولیس، جلوههایی از ایران مدرن امروز را نیز در مستندش گنجانده است. او چون توریستی بیباک به جامعه امروز ایران زل زده است و البته در زمینه فنی از بهترین فناوریهای روز هم کمک گرفته است.