بانوان پلاس- امید بانوان؛ خبرآنلاین به قلم مستوره برادران نصیری نوشت: براساس ماده ۵۳ مجموعه مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش، دانشآموزان ازدواج کرده برای ادامه تحصیل چهار روش و راه در پیش دارند.
در امتحانات متفرقه شرکت کنند، در مدارس بزرگسالان درس بخوانند، در مدارس روزانه ثبتنام اما بدون حضور فقط در امتحانات شرکت کنند و چهارم و برای آخرین راه حل میتوانند با تصمیم شورای مدرسه شامل مدیر و معاون آموزشی - پرورشی و نماینده انجمن اولیا و مربیان در مدرسه روزانه ثبتنام کنند اما با شروطی.
شرطش این بوده که از بیان مسائل مربوط به ازدواج در مدرسه و بین سایر دانشآموزان پرهیز کنند. این قوانین تا آخرین مجموعه مصوبات آموزش و پرورش که در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته، یعنی تا سال ۱۳۹۷ وجود داشته، اما آنطور که معلمان مختلف در گفتوگو با ما بیان کردهاند، اگر دانشآموز اهل درس و مشق بود و اولیای مدرسه با او اصطلاحا راه میآمدند، از راه حل چهارم استفاده میکردند.
با این حال مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان چند روز پیش اعلام کرد که بر اساس مصوبات جدید ادامه تحصیل دانشآموزان متاهل در مدارس روزانه مانعی ندارد و هیچ مدرسهای نمیتواند به دلیل تاهل از ادامه تحصیل دانشآموزی در مدارس روزانه جلوگیری کند. اما ماجرا به این سادگی نیست که قانونی که تا همین گذشته نزدیک اعمال میشده و اتفاقا امکان مخالفت و حتی بحث و بررسی نداشته، ناگهان برداشته شود، چرا که منتقدان معتقدند حذف این قانون، در راستای تقویت مساله پرچالش دیگریست که بسیار بحثبرانگیزتر از این موضوع بهشمار میآید: تشویق به کودکهمسری!
سیمین کاظمی، جامعهشناس از جمله منتقدان این مصوبه است و میگوید: «به جای مقابله با پدیده آسیبزای کودک همسری، شاهد اقداماتی هستیم که به ترویج رسمی این پدیده منجر میشود. اجازه تحصیل در مدارس عادی به دانشآموزان متاهل، اقدامی در راستای عادیسازی کودک همسری است. در واقع آنچه برای تصمیم گیرندگان اهمیت دارد، موضوع ازدواج و فرزندآوری زیر سن مسوولیت قانونی و اولویت دادن آن بر آموزش و رفاه کودکان است.»
نرگس ملکزاده، معلم، نیز همین نگاه را دارد، او میگوید:« جای نقد دارد که چرا سالهای قبل کسی به این مسئله توجه نمیکرد که باید به حق تحصیل دانشآموزان دختر متاهل توجه کرد اما حالا بدون هیچ پیشزمینهای اعلام میکنند که تحصیل دانشآموزان دختر در مدارس روزانه هیچ ایرادی ندارد.»
این معلم معتقد است هرچند که مسئولان آموزش و پرورش اشاره مستقیمی به بحث کودک همسری نمیکنند اما حقیقت این است که تصمیمهای کلان در نظامهای آموزشی خرد میشود. بحث ترغیب به ازدواج در نظام آموزشی، میرسد به بحث اجازه تحصیل در مدارس روزانه برای دانشآموزان متاهل، چیزی که سالها ممنوع بود.
او میگوید:« مثلا میگفتند دانشآموز متاهل از لحاظ ظاهری با بقیه فرق دارد و این مشکل دارد، بگذریم که حالا ظاهر دانشآموزان دیگر نمیتواند مسئله باشد، و یا موضوع مطرح کردن مسائل زندگی متاهلی بود که در این باره هم شرایط تفاوتی با قبل ندارد.»
هرچند که در مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش درباره محدودیتهای تحصیل دانشآموزان به مسئله جنسیت اشارهای نکرده است اما محمدرضا نیکنژاد، از معلمان با سابقه میگوید: « این قانون در گذشته برای دانشآموزان دختر اجرا میشد و فقط دختران متاهل بودند که با اجرای این مصوبات برای ادامه تحصیل در مدارس روزانه دچار مشکل میشدند، درواقع این یک مصوبه جنسیتزده بود که حالا باید بابت حذف آن خوشحال باشیم.»
او تاکید میکند که کودک همسران ما اغلب در مناطق کم برخوردار هستند و هرچند که این مصوبه یک نوع تشویق به کودک همسری است اما «حقیقت این است که این دستورات و بخشنامهها نمیتواند برای برنامههایی که دارند، راهگشا باشد، نمیتواند کودکهمسری را افزایش دهد، مگر در همان طبقه ضعیف که نکته اینجاست که ما در مناطق کمبرخوردار اصلا مدارس بزرگسال نداریم تا دانشآموزان دختر متاهل بروند درس بخوانند، پس در مجموع چنین مصوبهای خوب است.»
شهلا کاظمیپور، عضو هیئت علمی بازنشسته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هم نگاه متفاوتی به این مصوبه دارد:« ممنوعیت تحصیل دختران دانشآموز متاهل در مدارس روزانه به این خاطر بود که اصطلاحا میگفتند روی بچهها باز میشود، یعنی حالا نگاه آموزش و پرورش به این مسائل عوض شده و مثل کشورهای غربی هیچ فرقی بین دانشآموز متاهل و دانشآموز مجرد نمیبیند؟»
او ادامه میدهد:«ازدواجها در جمعیت دانشآموزی معمولا در خانوادههای فقیر از لحاظ فرهنگی و اقتصادی رخ میدهد، مصوبه جدید میتواند پیامدهای مثبتی داشته باشد، از این جهت که خانواده وقتی ببیند که دخترش درهرحال، چه مجرد و چه متاهل امکان تحصیل برایش فراهم خواهد بود، شاید دست از تحمیل ازدواج اجباری به دختران بردارد.»
درواقع این پژوهشگر معتقد است همین که به واسطه ازدواج زودرس،امکان تحصیل از دختران گرفته نشود، نکته مهم و رو به رشدی است.
آنچه که در گذشته به عنوان یکی از عوامل محدودیت تحصیل دختران متاهل در مدارس عنوان میشد، مطرح کردن مسائل جنسی بود که امکان مطرح کردنش از سوی دانشآموز متاهل وجود داشت. حالا با این مصوبه و اجازه تحصیل دانشآموزان متاهل این سوال مطرح میشود که آیا مطرح کردن مسائل جنسی از سوی این گروه از دانشآموزان جای چالش و بررسی ندارد؟
سیمین کاظمی به عنوان پزشک و جامعهشناس به این سوال اینگونه جواب میدهد:« هر چند در مدارس آموزش مسائل جنسی به منظور محافظت از دانش آموزان تابو به حساب می آید، ولی وقتی به مسئله ازدواج و جمعیت می رسیم، این تابو به کلی فراموش میشود و دانش آموزان متآهل در کنار سایر دانشآموزان قرار می گیرند. چنین تصمیماتی نشانه دیگری است از اینکه برای طرفداران افزایش جمعیت، این هدف باید به هر وسیله ای که شده، صرفنظر از پیامدهای منفی اش محقق شود. چنین رویکردی خطرناک است و متخصصان و کارشناسان بارها درباره آن هشدار داده اند ولی جدی گرفته نمی شود.»
محمدرضا نیکنژاد، معلم هم چنین مسالهای را مطرح میکند:« یکی از واکنشهای منفی خانوادهها به خاطر حضور دانشآموزان متاهل به این دلیل است والدین نگران مطرح کردن مسائل جنسی هستند.»
او با بیان اینکه آموزش جنسی به دلایل ایدئولوژیک، حساسیت آموزش و پرورش و حتی برخی از خانوادهها در مدارس وجود ندارد، ادامه میدهد:«اگر آموزش جنسی درست انجام بشود دیگر ترسی از این موضوعات وجود ندارد که دانشآموز متاهل در کنار دانشآموز مجرد درس بخواند.»
این معلم با هشدار درباره اینکه دانشآموزان مسائل و موضوعات جنسی را از گروه همسالان و یا شبکههای اجتماعی ممکن است به شکل ناپخته و غلط دریافت کنند، ادامه میدهد:« درحالی در مدارس آموزش رسمی و درست درباره مسائل جنسی نداریم که حالا سن آگاهی از این مسائل به دبستان رسیده است.»
نرگس ملکزاده هم با تایید این مسائل میگوید:« آموزش مراقبتهای جنسی در مدارس نداریم، مگر خود مدرسه یا معلم احساس وظیفه کند، که این کار هم بدون چالش نیست، چراکه اگر همکاری هم بخواهد دراینباره صبحت کند و آموزش دهد ممکن است با اعتراض خانوادهها یا حساسیت آموزش و پرورش روبهرو شود.»
به گفته او دانشآموزان درحالی که مسائل و مراقبتهای جنسی را از گروه همسالان و شبکههای اجتماعی با یک سرچ ساده کسب میکنند که در مدارس آموزش درست و هدفمندی در این حوزه نداریم.