یادداشت. امیدبانوان؛ اشرف حیدری- نظریه «آشوب» توسط «ادوارد لورنتس» به سال 1972 میلادی ارائه شد و در جهان علم
آشوبی برپا کرد. او نوشت: «اگر پروانهای در برزیل بال بزند، گردبادی در کالیفرنیا
شکل میگیرد.» در سالهای اخیر، نظریه «آشوب» در همه عرصههای
علوم نظری، تجربی و حتی علوم انسانی مطرح شده است.
تجربیات زیادی در زندگی وجود دارد که فهم این نظریه را آسان میکند. مثلاً اگر مسافری فقط چند ثانیه دیر به ایستگاه برسد، ممکن است اتوبوسی را که به ایستگاه راهآهن میرود از دست بدهد. پس او دیرتر به قطار میرسد و ممکن است حتی قطار را از دست بدهد.
بسیاری از پدیدههای طبیعی دارای چنین
حساسیتی به شرایط اولیه هستند. به عنوان نمونه قلوه سنگی که در خط الراس یک کوه
قرار دارد ممکن است تنها بر اساس اندکی تمایل به سمت چپ یا راست، به دره شمالی یا
جنوبی بلغزد. در زندگی ما نیز همواره این حساسیت به شرایط اولیه وجود دارد؛ غفلت
در شناخت کسی که میخواهیم با او ازدواج کنیم
ممکن است کل زندگی ما را خراب کند.
اما جنبههای مثبت این نظریه بیشتر است.
مثلاً کسی که وقت صرف میکند؛ یک نقاشی زیبا میکشد و یا کتاب خوبی مینویسد، اثری جاودانه از خود
بر جای میگذارد که درک آن اثر، محدویت زمانی و مکانی ندارد.
در هر زمان و هر کجا، هرکس آن تصویر را ببیند و یا آن کتاب را بخواند تحت تاثیر
قرار می¬گیرد و خالق اثر را تحسین میکند.
امام حسین علیهالسلام در 10 محرم سال 61 هجری قمری ( برابر 13 اکتبر 680 میلادی) درکربلا
واقعهای را رقم زد که هر زمان، هر کجا، هر آزادهای آن واقعه را درک میکند لب به تحسین او میگشاید. آن روز، حسین طوفانی
در عالم به پا کرد که هر روز به وسعت آن طوفان اضافه میشود و هر کس که در مسیر آن قرار میگیرد،
طوفانی در قلبش ایجاد میشود که دیگر آرام نمیگیرد.