گزارش- امیدبانوان؛ یکایک افراد جامعه، ضربالمثلِ «این خانه از پایبست ویران است» را حتماً یکبار هم که شده، شنیدهاند و گاهی در بسیاری از موارد، آن را به کنشها و واکنشهای موجود در زندگی، تعمیم دادهاند! فارغ از این مهم که این خانه در نمای کلی میتواند وجهههای متعددی از معضلات جامعۀ فعلی را بازگو کند در نمایی که رویکرد کنونی به کرات شنیده میشود: هرآنچه در انعکاس اجتماعی قابل مشاهده است، بذر آن در انحای متفاوت در کودکی کاشته شده است!
کودکان و علیالخصوص «دختران کودک» درحالی این روزها جایی در برنامههای مناظراتی برای خود نداشتند که جامعه با سرعت فزایندهای درحال پیشروی در معضلاتِ کودکهمسری، کودکان کار و دخترانِ دور از تحصیل است که این آسیبها در مقایسه با سایر معضلاتِ موجود در حوزۀ دختران با آمار بالایی در صدر هشدارهای موجود در جدول آسیبهای اجتماعی قرار گرفته است.
در این میان اگرچه تا کنون هیچ راهحل کاربردی برای معضلات ذکرشده، نتیجهبخش نبوده است که درحال حاضر و با توجه به اهمیت سلامت جسم و روانِ دختران، توأمان در کنارهم، هیچگونه رویکردی در این زمینه هم به جد مورد رصد قرار نگرفته است!
مرضیه شعربافچیزاده- پژوهشگر حوزۀ مطالعات زنان در این زمینه با بیان اینکه دختران باید در رأس سیاستگذاریهای کلان کشور قرار بگیرند، معتقد است: دختران عنصر مغفول سیاست گذاریها هستند و در دایره زنان، کودکان و نوجوانان و... به فراموشی سپرده میشوند. اینکه الزاماً فرصت را در اختیار دختران بگذاریم کافی نیست بلکه مهارت استفاده از فرصتها را باید در اختیار آنها قراردهیم.
این کارشناس حوزه مطالعات زنان، با بیان اینکه مطابق با پژوهشها بین سرمایه اجتماعی و توانمندی روانی رابطۀ معناداری وجود دارد، میگوید: ورزش دختران بسیار حائز اهمیت است درحالی که متأسفانه در برنامهریزیها شاهد آن نیستیم. حقیقت این است که امکانی برای ورزش آسان، ارزان و در دسترس برای دختران فراهم نکردیم و این حقیقت است درحالی که میدانیم به سبب مسائل جنسیتی و فیزیکی و بحثهای بارداری و شیردهی، زنان در معرض پوکی استخوان و بیماری استخوانی بیشتری قرار میگیرند که ورزش این مسأله را به تعویق میاندازد.
شعربافچی در ادامه معتقد است: «سالهاست بحث بر سر دوچرخه سواری دختران داغ است و مرتب از آن استفادۀ تبلیغاتی و شانتاژ خبری میشود، درحالی که باید برای ورزش دختران ابعاد مختلف را فراهم کنیم و این فرهنگسازی در جامعه انجام دهیم. ورزش اعتماد به نفس را افزایش داده و از جمله فواید بعدی آن این است که دیگر دختران برای معرفی خود مجبور نمیشوند به صورت افراطی به ظاهر و عمل جراحی و... توجه کنند».
این موضوعات در حالی یک بُعد از مواردِ عام و عادی در جامعه است و نیاز به تشریح و بند و تبصرههای آنچنانی ندارد که همچنان گرۀ کور در مسائل دختران باقی مانده است و انتظاراتی در جهتِ جمعآوری ضربالاجلی برای کودکان کار، دختران اسپند به دست و گلفروش در موازات با معضلِ کودکهمسری، نگاه و تفکرِ جامعه را به بغرنج بودن مسائل و ناکارآمدی در این زمینه سوق داده است.
بهمنماهِ 98 درحالی خبرِ «دریده شدنِ دختربچۀ گُلفروش» توسط سگهای خیابانی در قریب به اکثریتِ سایتها و خبرگزاریهای رسمیِ کشور بارگذاری شد و از حادثۀ تلخِ یک دختربچۀ گُلفروش که در خیابانهای شهرری توسط گروهی از سگهای ولگرد به شدت مجروح شد و در بخش مراقبتهای ویژه بستری گشت؛ خبر داد که از آن حادثه تا کنون، هیچگونه عملکرد مثبت درجهت کمرنگکردن و کاهش گلفروشی توسط دختران کودک و در مجموع، کاهشِ پدیدۀ کودکانِ کار از سوی ارگانها و نهادهای ذیربط صرت نگرفته و رصدِ گذرا در سطح جامعه از صعودِ کار کودکان، علیالخصوص دختران در این مجرا خبر میدهد.
معضلِ کودکان کار که سالهای متمادی است با میزگردهای چندخط در میان با خروجیهای «هیچ» برپا میشود، همچنان حاکی از عدم نگاه جدی به این قشر جامعه و کتمانکاریهای متوالی با آمار به ظاهرِ کاهشی است!
در این راستا، فرشید یزدانی- مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در واکنش به وعدههای انتخاباتی میگوید: کودکان چون حق رأی ندارند، حتی صحبتی هم از آنها نشد.
وی با بیان این مهم که رئیس جمهور بعدی، لایحۀ منع ازدواج کودکان کمتر از 13 سال را به جریان بیندازد و حذف کارِ کودک امری شدنی اما نیازمند برنامه است، معتقد است: «اولویتهای حوزه کودکان از مسائل و مشکلات آنها برمیآید، مسائلی که به آن پرداخته نشده و مغفول مانده است. اگرچه امید جدی به برطرف کردن آنها نداریم اما به هرحال مطالبات خود را بیان میکنیم بلکه شنیده شود».
این مسائل درحالی از یک فعال حوزۀ کودک شنیده میشود که عمق فاجعه در هر سطر از موارد بیان شده، هشدارگونه از آیندهای خبر میدهد که امروز برایش برنامهای درنظر گرفته نشده است!
در صحبتهای یزدانی، شنیده میشود: «متأسفانه تا کنون هیچکدام از کاندیداهای ریاست جمهوری یک کلام از کودکان نگفتند چون آنها حق رأی ندارند بنابراین برای نامزدها بیاهمیت هستند اما این نشانه بسیار بدی است که نگاه ما در مسائل اجتماعی معطوف به رأی دادن باشد برای مثال الان میبینیم که زنان مهم شدند چون میتوانند رای دهند اما از آنجایی که کودکان حق رأی ندارند نامزدها درمقابل آنها ساکت بودند».
این تعبیر از نادیدهانگاری کودکان در برنامههای انتخاباتی اگرچه به طور تام میتواند قابل بحث و گفتمان باشد که با عنایت براین مهم که اگر چنین اندیشهای در صدارت کاندیداها وجود داشته باشد، باید آیندۀ پروندههایی در راستای حقوق کودکان در جامعۀ فعلی را همچنان در پیچ و خم نشستها و میزگردهای بیسرانجام ترسیم کرد. تصوری که از امروز زنگ خطر بحران را در انواع و اقسام معضلاتِ نوپدید، به صدا درآورده است! پدیدههایی مانند خودکشی در کودکان که به اعتقاد مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان، « این روزها در پاندمی کرونا خشونت علیه کودکان بسیار افزایش پیدا کرده اما به همان اندازه به شدت مغفول باقی مانده و با وجود اینکه در چندماه گذشته خودکشی کودکان افزایش پیدا کرده هیچ اقدام پیشگیرانهای ندیدهایم پس ضروری است رئیس جمهور دولت سیزدهم برنامه ملی کنترل و کاهش خشونت علیه کودکان را تدوین کند تا در کنار قانون حمایت از اطفال و نوجوانان بتواند حقوق کودکان را احیاء کند».
انتظارات از دولت سیزدهم اگرچه در ابعاد متفاوت درحال رایزنی و گفتوگوهای متعدد است که توجه ویژه به آسیبهای حوزۀ کودکان و دختران در نمودارهای کودک همسری، دختران کار، خشونت علیه کودکان، عقبماندگی در تحصیل دختران در استانهای متعدد، فراهم آوردنِ شرایط ورزش آسان و در دسترس برای دختران در زمینههای دوچرخه سواری و... از مهمترین موضوعاتی است که ضرورتِ رصد و برنامهریزیِ دوچندان را خواستار است و در آیندهای نه چندان دور و با رویکار آمدنِ دولت سیزده، مشخص خواهد شد، کودکان علیالخصوص دخترانِ کودک تا چه اندازه در برنامههای تعیینشده برای چهارسال آتی به حساب آمدهاند و میتوان به فردایی در مسیرِ کاهش معضلات کودکانه امیدوار بود یا خیر!