یادداشت- امیدبانوان؛ رضا مصطفوی، نویسنده و مدیر انتشارات عهدمانا در یادداشتی، درباره کاغذ دولتی برای استفاده ناشران نوشته است.
عنوان این یادداشت، «ضربه رقابت رانتی در توزیع کاغذ در بازار نشر» است و مشروح آن در ادامه میآید:
«چند روز دیگر، با آغاز سال نو، دوباره هزینههای کاغذ، چاپ و صحافی، یکیدوپله بالاتر خواهد نشست؛ اما با اینحال، معتقدم کتابخوانهای جامعه همچنان رو به افزایشاند. کتابخوانها برای رسیدن به کتاب مطلوبشان، راههای مختلفی دارند؛ یا دیجیتالش را میخوانند یا کاغذیاش را میخرند و یا امانت میگیرند. کتاب یک کالای ضروری برای خیلی از زندگیهاست که هرگز از سبد خریدشان حذف نخواهد شد. کتابِ خوب را مردم میبینند، میخرند و میخوانند؛ حتی اگر بایکوتش کرده باشند. پس بازار کتاب همیشه رونق دارد.
اگر دولت دست از اقتصاد کتاب و ناشران بردارد، و همهی ناشران، بهطور یکسان، هزینههای خود را از بازار آزاد تأمین کنند، در کوتاهمدتی کمتر از ششماه، بازار رقابت سالم برای تولید کتاب خوب و ارزانتر برای فروش بیشتر شکل میگیرد و نرخ کتاب، به تعادلی میرسد که خوانندگان آن نیز سبد خرید خود را در میان این بازار آسودهخاطر تأمین میکنند.
مسئولان جدید خانهی کتاب، که در دولت تازه، توزیع کاغذ تعاونی را بهدست گرفتهاند، متأسفانه دچار اشتباه محاسباتی و عملکردی شده و با توزیع نادرست کاغذ تعاونی در میان قشر خاصی از ناشران، این «رقابت اقتصادی» را تبدیل به «رقابت رانتی» کردهاند. با اینکار، هم کمر تاجران و واردکنندگان کاغذ را شکستهاند و هم سر ناشران بیگانه و آشنا را. چطور؟
اختلاف قیمت کاغذ تعاونی، با کاغذ آزاد، در هر بند، بیش از چهار برابر است. ناشری که کاغذش با ۱۳۰ هزار تومان تأمین میشود، با ناشری که کاغذش با ۵۵۰ هزار تومان تأمین میشود، نباید قیمت مشابهی روی کتابهایشان بگذارند. بر فرض اینکه ناشر برخوردار از حمایتهای دولتی، کتاب خود را متناسب با هزینهها و کاغذ تعاونیاش نرخگذاری کند، آیا ناشران نابرخوردار میتوانند نرخهای خود را به نرخهای آنان، که هزینههایی چهار برابر کمتر از آنان داشتهاند برسانند؟
نتیجهی ایندست رانتپردازی و مدیریت نادرستِ منابع مالی، پرورشیافتنِ مجموعهای از ناشران دوپینگی است که دیگر فعالانِ نابرخوردار عرصهی نشر را وادار به رقابت با این دوپینگیها میکند. طبیعی است که ناشران ضعیفتر، توان رقابت با ناشران دوپینگی را نخواهند داشت. حالا اگر این رقابت در میان چند ناشر همسو ایجاد شده باشد، که نتیجه مشخصتر است.
متولیان امر اگر میخواهند رونقی به صنعت نشر بدهند، نخست باید ایندست حمایتها را که شاید بیشتر «صنعت مسکن» را رونق دهد تا «صنعت نشر» را، رها کنند. اگر هم میخواهند با این روش ادامه دهند، امکانات را بهطور عادلانه و متناسب تقسیم کنند تا کاغذهای دولتی راهی بازار ظهیرالاسلام نشود و به امنیت شغلی و سرمایهای واردکنندگان آسیب نزند.
اما بهتر از آن، این است این هزینهی از بیتالمال را عموم مصرفکنندگان جامعه دریافت کنند. در ایندست برنامهریزی و سهمیهبندی فرهنگی، بهجای اینکه کتابهایی خاص یا گروههایی خاص حمایت شوند، جامعهی کتابخوان بیشتر تقویت میشود و این بازار کتاب است که شلوغتر از گذشته میشود. طبیعی است این تخصیص و بخشش ناعادلانهی بیتالمال، هرگز محصول انسانساز و تشکیلاتساز تحویل جامعه نخواهد داد.
عهدمانا البته خود را ناشر ضعیفی نمیداند و با وجود اینکه از ایندست حمایتهای دولتی کاملاً بیبهره است، یکی از مؤثرترین و موفقترین ناشران ایران است که با تکیه بر روش خاص خود در فروش کتاب از طریق «مقرهای کتاب»، بنیان تازهای در ایجاد شبکهی کتابخوانان گذاشته است و در اینزمینه بدون بخلورزی و صرفاً با هدف ترویج معارف و فرهنگ اسلامی، حتی کتابهای ناشران دوپینگی را نیز در چرخهی توزیع خود حمایت کرده و خواهد کرد.
اما دوستانه و برادرانه توصیه میکنم: صنعت نشر را با دوپینگهای ناشیانه، بیمار نکنید».
منبع: مهر